برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سارا هستم، 21 سالمه. قدم 176 و وزنمم 67. در کل هیکل خوبی دارم . اهل پسر نیستم و تا الان فقط یه بار دوست پسر داشتم اما با این وجود نظرم راجبه سکس همیشه مثبت بوده و دلم میخواسته امتحانش کنم اما بخاطر شرایط خانوادم که فوق…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من علی هست این خاطره واقعیه… یک شب با زهرا درمورد یک خانوم که رفته بود پیش یه رمال صحبت کردیم که رماله به خانومه گفته بود باید رو کست دعا بنویسم بعد زن رو انقدر کسشو مالیده بود تا راضی شده بود بده به رماله چون این…

  • این داستان تقدیم به شما سال اول بود که اومدم دانشگاه آزاد، کارشناسی ناپیوسته بودم 2 سال قبل کاردانی رو یه دانشگاه دیگه خوندم و بعد از گرفتن فوق دیپلم بلافاصله برای گرفتن لیسانس به این دانشگاه اومدم. در کل چند سال دیر اومدم دانشگاه و از اکثر بچه های کلاس بزرگترم ولی به دلیل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت بچه ها…..من گاهی وقتا که چشمم به داستان های سکس با محارم میخوره به شدت عصبانی میشم و نگران از این جامعه ی حشری…اما از کاری که با زنعموم کردم یک درصدم پشیمون نیستم. داستانم کاملا واقعی و مربوط به 3 ماه پیشه…..بریم سره داستان…. *** من مثلا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان.  ارمان هستم ۲۵ساله قد۱۸۰وزن ۸۵ نسبتا قیافم خوبه و کیرم خیلی معمولی ۱۴ سانت *** داستان ازاونجایی شروع شد من توی یه شرکتی مسئول تحویل دادن اجناس ویزیت شده بودم و حساب کتاب پول و چک دستم بود و به همین واسطه هر روز سر و کارم…

  • این داستان تقدیم به شما من خیلی عاشق اینم که یه زن تحقیرم کنه و از طرفی واسه یه مرد ساک بزنم. بهترین فانتزیم هم اینه که جلوی یه زن واسه یکی ساک بزنم یا اینکه زنم مجبورم کنه کیر یکی دیگه رو ساک بزنم ولی حیف که زنم اصلا اینجور نیست و حتی اگه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من سامان هستم ۱۹سالمه قدم ۱۸۰ و وزنم ۸۰ و شوهر خالم ۲۸ ساله و قدش ۱۸۵ ورزشکار سیکس پک داره داستانی که میخوام براتون بگم برمیگرده به سه سال پیش ۱۲ فروردین قرار بود سیزده به در اون سال با خانواده مادرم بریم … *** خونه ما کنار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام میکنم خدمت کاربران سایت من اسمم امیر حسینه شش هفت ماه پیش بود که دندونام رو خواستم یکم بهشون برسم دنبال یه دندون پزشکی میگشتم که با معرفی یکی از دوستان پیدا کردم یه جایی رو …   من 24 سالمه ساعتای پنج و شش بود که تماس گرفتم…

  • این داستان تقدیم به شما لا سی دو رِ می می می لا می می لا می لا می می – بلدیا ! – من میزنم تو بخون. جانِ مریم چشمات و وا کن… – واسا ببینم شایان مریم کیه؟ نیشش باز شد و دستش رو از کلاویه ها کشید: – مریممم… یه زید بسیار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همگی من سلمان هستم متاهلم و 33 سالمه ساکن یکی از شهرهای جنوبم. مدیر داخلی یه آموزشگاهم… *** در کل عاشق سکسم و تنوع طلبم. اما اهل جنده بازی نیستم و خیلی رعایت حفظ ظاهر میکنم. داستان ازونجا شروع شد تابستون امسال96 منشی آموزشگاه که یه خانم خوشگله…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم امیره شونزده سالمه خوشگلم موهام خرمایی روشن پوستم سفیده میخوام داستان کون دادن خودمو به رفیقم مهدی بگم که یکسال ازم کوچیک تره قبلا هم بهش میدادم اما کیرش کوچیک بود خب بریم سر اصل مطلب یه روز داشتم از کوچه قبلیمون میگذشتم که هوس کردم برم دوستامو ببینم…

  • این داستان تقدیم به شما وقتی دوازده سالم بود یه پسر سفید خوشگل با کون تپلی تقریبا نظر همه بچه بازها رو به خودم جلب میکردم هر کودوم میومدن دورو برم اولاش نمیدونستم قصدشون چیه اما رفته رفته فهمیدم که همشون توو کفه کون سفیدو تپلمن من نمیدونستم که کاره بدیه یا مثلا امکان داره…