این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من هفده سالمه و داستانی میخوام براتون تعریف کنم مال بیست و دو اردیبهشت پارساله یعنی سال ۹۵… *** من یه رفیق دارم ک اسمش علیه. نه سال همکلاس مدرسه بودیم و دوسال اخیر خیلی به هم نزدیک شده بودیم. شده بودیم مث داداش. البته داداش ک نمیشه…
این داستان تقدیم به شما من سیناهستم، 20 سالمه وقبلن داستان سکس خودمو با عمم براتون تعریف کردم و این بار میخوام داستان جالبی از معدود تجارب سکسیم بگم.من ازحدود 3 سال پیش علاقه ی عجیبی به زنای شوهر دار که سن و سال دار هستن پیدا کردم،مخصوصا زنای گوشتی و سکسی بین 30 تا…
این داستان تقدیم به شما اسمم نداس. بیست و هفت سالمه چهار ساله ازدواج کردم. شوهرم کارگره و بعد ازدواج خیلیم دیگه به خودش نمیرسه. کلا آدم دلچسبی نیست و به خاطر همین از صحبت با آقایون جذاب خیلی لذت میبرم. داستان مال چند ماه پیشه شلوغیای دم عید بود و دستفروشا و مردم کل…
این داستان تقدیم به شما سلام من رضا هستم ۲۷ سال دارم از تهران میخوام داستان سکسم با همسر رفیقم رو تعریف کنم… *** یک از دوستای خوبم ی بار بهم گفت که میخواد بیاد و توی محلمون زندگی کنه و منم که از قبل عاشق خانم خوشکلش شده بودم فکری به سرم زد. راستی…
این داستان تقدیم به شما تابستون بود… یه روز دوستم سحرو دعوت کردم خونه واسه ناهار.. سحر دوست دوران دبیرستان من بود هیکل فدق العاده سکسی داشت قد حدود 167 و 65 کیلو. سینه هایی درشتی داره من از همون دوران دبیرستان تو کف سحر بودم….اما میترسیدم بهش نزدیک بشم همکلاسم بود نمیدونستم عکس العمل…
این داستان تقدیم به شما سلام. داستانی را که میخوام تعریف کنم مربوط به چند ماه پیشه… *** دوستم ی زنی داره که یکم شلوغه. چهل و سه سال سن داره و ازم سه سال بزرگتره اما قیافه و اندامش به اندازه یه زن سی ساله هست. از اول دوستیمون هم حرکات و حرفهایی میزد…
این داستان تقدیم به شما رابطه داشتن و یا کردن زنهای شوهردار فارغ از اینکه حالا گناه داره یا نداره، خوبه بده یا هرچی؛ ولی یه خوبی هایی هم داره که هیچکس نمیتونه انکارش کنه.. اولا اینکه زن شوهردار وقتی باهاش رفیق شدی مثل دختر یا حتی زن مجرد قر و غمزه و بگیر و…
این داستان تقدیم به شما سلام. ارينم ٢٣ از تهران ١٨٠ ٦٤ زنپوش… *** اين سومين سكسمون بود كه اخريشم شد. چون تاخيرى زده بود خسه شد اخرم ابش نيومد. منم ديگه سكس نكردم باهاش. من از كسى كه نتونه خوب سكس كنه خوشم نمياد. يروز بود از سر كار زود اومدم. اوبم زده بود…
این داستان تقدیم به شما در اتاقمو محکم بستم و رفتم نشستم رو تختم :/هرچی فحش بلد بودم نثار معلمام کردم دوباره بااین که از مامانم عصبانی بودم خخخ.تو فکر بودم تو فکر این که مثلا یکاری کنم مامانم پشیمون شه چرا اینطوری بامن دعوا کرده مثلا برم و شب خونه نیام 😐 خیلی از…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من کوروشه و میخوام داستان اولین سکس زندگیمو براتون بگم. *** من 17 سالمه و کلاس سوم دبیرستانم. این داستان برمیگرده به ماه تیر امسال که من امتحانات کلاس دهمم رو داده بودم و خالم نمیدونم چرا ولی اجازمو گرفت و من رفتم پیششون مشهد. خونه ما…
این داستان تقدیم به شما من سمیرا م ٢٦ سالمه چند سال پیش تو یه شركتی كار میكردم كه یه مرد ٤٥ساله مدیر عاملش بود اوایل فكر میكردم كه بهشت باز شده و این مرد اقتاده پایین از بس كه خوب و سر به زیر بود حتی ما خیلی وقتها برای كارای حسابداری باهم تنها…
این داستان تقدیم به شما سلام من ژوان هستم و 27 سالمه.تقریبا از 18 سالگی به بی دی اس ام علاقه مند شدم و تجربه های مختلفی به دست آوردم.این داستان مربوط به 18 سالگیمه که تقریبا یکسال خودم اسلیو بودم… *** بهش میسترس سفید میگفتن،تو مهمونی امید بود که باهاش آشنا شدم.امید بهم گفته…