برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام من میلاد هستم ۱۹ سالمه من از بچگی دوست داشتم جلو دیگران لخت بشم و کلا عاشق برهنگی هستم و البته پسر خوشگل و سفیدی هم هستم یه روز به این فکر کردم که چیکار کنم که بتونم جلو کسی لخت بشم بعدم بهش بدم تا اینکه این ایده…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت همه ی دوستان من احسان هستم ۱۹ سالمه میخوام خاطره ی کونی‌ شدنم رو براتون تعریف کنم … خب ما یک همسایه داریم که اسمش حمید و همکلاسی من بوده همیشه تقریبا از همه نظر مثل همدیگه هستیم هردو سفید هردو چاق هردو کون گنده و خلاصه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اوا هستم و میخوام داستان تجاوزی وخشتناکی که تو سیزده سالگی بهم شد و براتون تعریف کنم اونروز توی کوچه داشتم به مغازه میرفتم که برای مامانم روغن بخرم دم ظهر بود و کوچه خیلی خلوت وقتی از پیچ کوچه گذشتم یه دفعه سردی تیغی رو روی گلوم…

  • این داستان تقدیم به شما من بهزادم خیلی وقت بود با مامانم تنها زندگی میکردم مامانم تو 21 سالگی بچه دار شده بود و بابام هم چند سال بعدش طلاق گرفته بود و رفته بود شهر دیگه مامانم چند سالی تو یک شرکت مشغول کار بود ، مجبور بود کارکنه که خرجمون رو در بیاره،…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من فرزاده این داستان که براتون تعریف می کنم مال سالها پیشه .   من با اینکه خیلی تپل نبودم ولی از بچگی کپلام برجسته بود . واسه همین تو مدرسه یا کوچه محله مون پسرها باهام شوخی میکردن و گاهی به کپلام دست میزدن که منهم کم کم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من علی هستم 18سالم بود و مثل همه حشری و شهوتی بودم *** ی روز با یکی از دوستا تو پارک نشسته بودیم و صحبت سکسی و از این حرفا میکردیم،که کیر هر دوتا مون سیخ شده بود و شهوتی شده بودیم اصلا فکر سکس باهاش رو نداشتم یکی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به رفقای حشری، من حسینم و 18سالمه قیافمم بد نیست.من تا حالا با سه نفر ( از جمله خواهر م،دختر خاله مطلقم و زن پسر عموم که اونم طلاق گرفته بود) سکس داشتم، اما امروز می خوام داستان اولین سکسم رو که با خواهر متأهلم بوده تعریف کنم. داستان…

  • این داستان تقدیم به شما سلام ابوالفضل هستم ۱۸ ساله کیرم لاغره حدودا ۱۶ سانت .میخوام خاطره ی کون کردنم تو بگم براتون .یه پسر بسیجی‌ بود از اینا که مسجد میرن کون میدن به اسم امیر که اوبنه ای بود برا خودش اما به بچه‌ها فقط فقط لاپایی میداد میگفت کونم فقط مال حاجی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که من میخوام بگم شروعش مال زمانیه که 8 سالم بود… من یک عمه دارم که 8 سال از من بزرگتره قیافش خیلی عادیه و لاغره و سینه های کوچیکی داره مثلا 65 اینطورا باسنش هم کوچیک و معمولیه دماغش هم سه چهار ساله عمل کرده ولی قبلا…

  • این داستان تقدیم به شما این خاطره بر میگرده به سال 82 تو مدرسه راهنمایی ر… کلاس دوم راهنمایی بودم… سال تحصیلی شروع شده بود و کلاس پرورشی فقط برای کلاس دوم و سوم یه معلم پرورشی داشیتم که آخوند هم بود به اسم * ن ع* از اینور اونور شنیده بودیم این * ن…

  • این داستان تقدیم به شما بابام یه مرد 50 ساله چاق و کچله که چند سال پیش از مادرم طلاق گرفت که دبیر فیزیک یه مدرسه دخترونه تیزهوشان هستش. یادمه شهریور بودش و از خونه رفته بود بیرون و گوشیش مونده بود. رفتم تو گوشیش سرک بکشم دیدم یه دختره خیلی خوشگل که میخورد نهایت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.من پری هستم 19 سالمه و داستان لزی که میخوام براتون بگم مال یه سال پیش هستش وقتی که 18 سالم بود. البته نمیشه اسم این داستانو گذاشت لز ، چون این کار به من تحمیل شده بود و من اصلا لز دوست نداشتم ولی چون چاره ای نداشتم مجبور شدم…