این داستان تقدیم به شما ما توی شهرستان زندگی میکردیم با این که وضع مالی بابا خوب بود ولی بالا شهر نبودیم توی محله پدری بابام زندگی میکردیم که جزء محله های متوسط بود اما سطح فرهنگی بسیار پایین… مادر من از معدود مانتویی های محله بود و به تیپ زدن مشهور خواهرم که 5سال…
این داستان تقدیم به شما سلام من پویان هستم ۱۵ ساله از تهران. قبل از اینکه داستانم رو بگم که تازه یک ماه ازش میگذره دوست دارم بدونین این اتفاق واقعیه و در مورد مامانم فریده اس که پاییز امسال رفت تو ۳۵ سال و مربی یوگا و آمادگی جسمانیه … کارش خیلی خوبه و…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ناصر و اسم زنم شبنمه منو شبنم6 ساله که ازدواج کردیم… اوایل نامزدی بخاطر شهوت زیاده شبنم مجبور شدم پردشو بزنم.هردوتامون خانواده مذهبی داریم ولی ما خیلی داغ و حشری بودیم . متاسفانه من از همون اول زود انزالی داشتم و نمیتونستم ارضاش کنم اونم همیشه ناراحت میشد…
این داستان تقدیم به شما دوستان سلام میخوام خاطره خودمو فرزانه صابخونمو واستون تعریف کنم. ۷ سال پیش ما مشهد زندگی میکردیم من امیدم ۳۸ سالمه متاهلم خانومم ۳۶ سالشه اسمش مهناز اندام خوشگل وسکسی داره سینش ۸۵ باسنش بزرگه سفید وزنش ۶۸ کیلو . خونمون یه اپارتمان ۸ واحدی که ارث رسیده بود به…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من سعید 27 ابجی مریم جونم 45 سالش این مریم جون کون گنده و ژله ای داره کوس توپول شکم داره سینه 80 مریم تو خونه شورت نمیپوشه شلواراش تنگ میشینه چاک کونش بیرونه همه مردای فامیل چاک کون مریم و دیدن من یه پسر خاله دارم خیلی…
این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم وحید هست ۲۷ سالمه و ۳ ساله که ازدواج کردم از خودم بگم براتون قدم ۱۷۷ سانته و از ۲۰ سالگی دارم میرم باشگاه و نمیخوام بگم هیکل خیلی بزرگ و تیکه ای دارم ولی هیکلم مناسب و ورزش کاریه و به قول خانومم سکسیه زنمم رویا…
این داستان تقدیم به شما سلام من امیررضام مشهدم 19 سالمه عاشق کون دادنم و دوس دارم یکی کیرشو بکنه تو دهنم واقعا هم کونم خیلی خوبه قشنگ هر وقت تو خیابون راه میرم میبینم همه زل میزنن به کونم تا حالا کون نداده بودم ولی واسه خیلیا ساک زده بودم و ابشونو خورده بودم…
این داستان تقدیم به شما دیگه سنگینی بدنش و نمیتونستم تحمل کنم گفتم آقا له شد بوسم کرد دستاش و دو طرفم سپر کرد شروع کرد به تلمبه زدن حس خوبی بود لای پام گرم شده بود کیرش که خشک شد گفت به بغل بخواب خوشکله رو پهلوی چپ خوابیدم لپای کونم مالید ی بوسم…
این داستان تقدیم به شما سلاملکم این داستان کپی برابر اصل واقعیته و یه واو کم و زیاد نشده . عمو جانی که معرف حضورتون هست؟ من ممدشونم! قد ۱۹۵ وزن ۱۱۰ عرض شونه ۸۵ طول آلت ۲۷ سانت ، وزن خالص بیضتین ۷۵۰ گرم قطر سولاخ کیون ۱۵ سانت … اینا رو گفتم تا…
این داستان تقدیم به شما سلام من تازگی با این سایت آشنا شدم و خوشحالم جایی پیدا شد تا بتونم احساساتم رو به راحتی بیان کنم : من اولین بار در دوران راهنمایی و در اوج دوران بلوغ با مبحث سکس آشنا شدم ، یکی از همکلاسیهام به نام ح گ که خیلی هم خوش…
این داستان تقدیم به شما سلام. چندتا داستان قبلا نوشتم که چطور سکس من و خواهرم شروع شد و به کجا رسید. تو یه داستانی هم جرقه ی فکر کردن به تری سام رو گفتم که نمیدونم چرا تو داستان ها نیومد واسه همین یکم اون رو توضیح میدم و میرسم به اصل ماجرا. یه…
این داستان تقدیم به شما امشب خونه پسرخالم اینا یه مراسمی بود که حالا مناسبتش چی بود و اینا بماند ولی شام میدادن و حدودا پنجاه نفری هم از خونواده و دوست و آشنا دعوت بودن و منم اونجا بودم… این زن پسر خالم یه پست دولتی تقریبا مهم داره که اگه بخواد میتونه یه…