این داستان تقدیم به شما یادمه از بچگیم عاشقش بودم همیشه الکی قهر میکردم که نازمو بکشه خودمو لوس میکردم که بهم بیشتر توجه کنه برادرمو میگم علیرضایی که 5سال ازم بزرگتر بود و همیشه هوامو داشت همیشه بهترین خوراکیا و عروسکارو برام میگرفت و خلاصه یه برادر واقعا عالی بود اما از اونجایی که…
این داستان تقدیم به شما ساعت گوشیم زنگ خورد هوا هنوز روشن نشده بود وسائلم رو آماده کردم بطری آب و هدفن، لباس اسپورتم رو پوشیدم و رفتم پارک هر روز حتی زمانی که ایران بودم هم عادت داشتم صبح تو پارک ورزش کنم حالا دیگه تو هوای پاک استکهلم این کار برام لذت بخش…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من آراده 21 سالمه . اولین تجربه گی من برمیگرده به پارسال… زمان کنکور میرفتم کتابخونه و اونجا درس میخوندم.با یه پسر دوست شدم به اسم مهدی و همیشه با هم درس میخوندیم و خیییلی پسر مثبتی بود. شماره همو داشتیم و میزنگیدیم و دیگه صمیمی شده بودیم.…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سمانه هستش ی دختر با قد متوسط حدود ۱۶۴-۵ تناسب اندامم خب ورزشکار که نبودم و نیستم اما به قول مامان اینقد تو خونه جنب و جوش کردیم همه خواهرا یه جورایی رو فرمیم خخخخ الان ۲۲ سالمه و این خاطره واسه دوسال قبله ینی زمانی که بیست…
این داستان تقدیم به شما درود به همگی.اسم من احسان هست.این اولین باری هست که داستان مینویسم. قدم 181 تقریبا وزنم 79 حدودا قیافم خوبه خوش تیپم کارمم آزاده.خرید و فروش ماشین.ساختمون.ساختن ساختمون و از این جور کارا. اسم خانمم یاسمن ه.زنی واقعا زیبا و خوش اندام.یکی از دلیل هایی که باهاش ازدواج کردم زیبایی…
این داستان تقدیم به شما سلام من تو کیش مغازه دارم و با خیلی ها سکس داشتم از مشتریها تو این ۱۵سالی که اینجا بودم ولی این جالبترینش بود. یه شب تو مغازه بودم یه دختری اومد داخل مقنعه زده قد کوتاه صورت بهم ریخته منظورم یه تیپ معمولی داشت و اخماش تو هم بود…
این داستان تقدیم به شما حتماً اکثر شما تجربه دکتربازی دوران بچگی رو داشتین. تو کوچه مون من تنها پسر بزرگتر بودم و یه جورایی رئیس بچه ها وقتی جمع میشدیم برای بازی همه به حرف گوش می کردن. اما یه دختر بدقلق و جدی تو کوچه بود که دو سه سالی از من کوچیکتر…
این داستان تقدیم به شما سلام من سامان هستم و 24 سالمه و قد بلند و خوش تیپ هستم و خیلی وقت بود كه دنبال میسترس واقعی بودم و از نظر من میسترس های پولی برای كسب درامد این كار رو میكنن و من دنبال میسترس رایگان بودم كه برای لذت واقعی خودش اینكار رو…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم آرشامه این خاطره ه مینویسم مربوط به چند ساله پیشه عید بود رفته بودم شهرستان بعد که برگشتم (به خاطر درس خونه ی خواهرم بودم)خواهرم گفت یه هم خونه ی جدید داره اسمش گیتی بود یه زن ۴۰ ساله با اندامی درشت و سینه های کوچیک که از…
این داستان تقدیم به شما چندسالی بود که فهیمه با خانمم..زهره دوست بود.. دوسال قبل تو عقد از شوهرش جدا شده بود حوالی 30 ساله ..اندام ترکه ای کشیده و قد بلند..هم آرایشگره هم مربی باشگاه…به شدت فیلم باز عین خودم.. ومن از همون اول تو نخ و کف این دختر بودم.. یه بارم زهره…
این داستان تقدیم به شما مجردم و مغازه دارم ظهر اومدم خونه مامان ناهار اماده کرده بود ناهار رو که خوردم گفتم نیم ساعت یه چرتی بزنم بعد دوباره برم مغازه با مشتریا بجنگم. دراز کشیده بودم مامانم گفت میره روضه ده دقیقه نبود که چشامو بسته بودم دیدم صدای پیغام میاد گوشی رو باز…
این داستان تقدیم به شما اولین سکسم با بهترین دوستم بود. دو هفتهای بود که بیست سالم شده بود و تابستون کمکم داشت تموم میشد و منم داشتم جمع و جور میکردم که برم شهر دانشگاهم. اون پسره هم پنج شیش ماهی بود که با دوست دخترش به هم زده بود و هر از گاهی…