برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا 34 ساله اهل برازجان هستم وزنم 70 قدم 172 است من پرستار بیمارستان هستم هفته پیش سه شنبه شیفت شب بودم خیلی حشری بودم چون شوهرم توان جنسی پایانی داره و دیر به دیر سراغ من میاد. اون شب همش توی سایت های سکسی بودم البته شب…

  • این داستان تقدیم به شما افشینم 23 سالمه رشتمم دندان پزشکیه خواهرم تینا 26 ساله پرستار بیمارستان دختری لوس رک بداخلاق زرنگ کم حرف درمقابل صورت طبیعی قد متوسط پوستی سفید با بدن نسبتا ورزشکار دوران نوجوانیمون زیاد خوب پیش نرفت عزیز دوردونه بابا که هیچ کس جرات بد رفتاری باهاش نداشت ولی نهایتا هوای…

  • این داستان تقدیم به شما من بهنام ۳۰ سالمه اهل شیراز هستم و مجرد چهره ام معمولی و هیکلم هم تقریبا نه چاق و نه لاغر وکیر تقریبا ۱۷ سانتی دارم .داستان مال سال ۹۴ هست… راستش دو سال اتن پایتخت یونان بودم و برگشتم ایران یعنی خودم رو دیپورت کردم سال ۹۴ .افسرده شده…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان وقت بخیر من سینا هستم و داستان های کون دادنم رو تو این سایت میذارم که کاملا واقعی هستن و اتفاقات روزمره زندگی یه بچه شهرستانیه که تو محل خوشگل تره و مورد توجه البته الان ۲۵ سالمه و جذابیت سکسی خاصی ندارم حتی اگه بخوام کون بدم…

  • این داستان تقدیم به شما یروز نشسته بودم سفره خونه یکی از دوستا که دوستم نمیشه گف امد پیشم نشست حرف از گروهمون شد که تلگرام داشتیم گف سپیده هست تو گروه میشناسی منم بروم نیاوردم دوست دخترمه گفتم اره چطور گفت دیروز بردمش خونه دوستم کردمش گفتم به دوستمم بده نداد . اینو گف…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اینم یکی از داستانای سکسی منه خونه ی ما 3طبقه یه طبقه هیچکی نیست یه طبقه ماییم یه طبقم یه خانواده که باهم یه نصبت فامیلی داریم من حدود 13سالم بود و از اون زمان1سال که میگزره یه روز مامانمو همین فامیلمون رفته بودن عروسی به مامانم گفتم من…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه من راضیه هستم ۲۸ سالمه قد ۱۶۹ و وزنم ۷۵ هست و یه ساله که طلاق گرفتم. اوایل خیلی ازین وضع ناراحت بودم با اینکه زیاد ازدواج خوبی نداشتم ولی کم کم به این وضع عادت کردم و بیشتر ازش خوشم اومد… این خاطره ای که براتون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من پسری پانزده ساله ،تو خانواده چهار نفری ساله ساکن تهران هستم و مدتی هست که با سایت شهوانی آشنا شدم و وقتی خاطره هایی که تو سایت بودو خوندم با خودم گفتم منم میتونم رازی که تو زندگیم هستو به شما بگم من از خیلی وقت پیش با…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا 34 ساله هستم من پرستار بیمارستان هستم و متاهلم حتما با من و داستانام آشنا هستین امروز از خودم یه عکس هم میذارم که بیشتر حال کنین ماجرا بر میگرده به چند روز پیش که من شب کار بودم عصر رفتیم واسه خرید عید، شوهر من معتاده…

  • این داستان تقدیم به شما کمر سفت تری نسبت به بقیه دوستاش داشت. چند دقیقه ای بود که بدون وقفه تلمبه زدن رو ادامه می داد. دست هامو آروم روی بدنش می کشیدم و پاهامو دور کمرش حلقه کرده بودم ، اینطور تلمبه های محکمش لذت بیشتری به هردومون میداد. گاهی سمت لب هام می…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من آرمين هستم شونزده سالمه و اين داستان مال هفته پيشه.اول از خودم بگم من 183قدمه و نزديك 80كيلو هم وزن دارم.اين داستان كردن كون همكلاسيم پورياس.پوريا يه پسر سفيد خوشگل با كون برجسته پوست نرم طوريه كه هر بار ميبينمش شق ميكنم واقعا كردنيه.من گى نيستم و تنها…

  • این داستان تقدیم به شما از وقتی با سحر ازدواج کردم و پام به خانواده اش باز شده بود و خواهر کوچیکش بد جور رو مخم رفته بود . من سعید هستم 40 سالمه و خیلی شهوتیم ، قبل از ازدواجم با سحر با ده دوازده تا زن سکس داشتم قد و هیکل متناسبی دارم…