برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما بلاخره دیه پسرم مهدی رو که با موتور تصادف کرده بود رو گرفتم. 283 میلیون پولش شد خیلی تو این راه زحمت کشیدم اما جالب اینه که آقا مهدی الان مرد شده پول دیه اش رو میخاد و میگه میخاد با سمیرا ازدواج کنه زحمتشو من کشیدم اگه آقای روح…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان مهران هستم از یکی از شهرهای شمال چند روز پیش برای کشیدن سیگار (بنا به موقعیت کاری که دارم نمیخوام کسی بدونه سیگار میکشم ) رفتم یه محله خلوت و سیگار بکشم که در حال دور زدن با ماشین بودم که یه خانوم حدودا 25 که دست بلند…

  • این داستان تقدیم به شما خاطره ای كه براتون تعریف می كنم ۶ماه پیش اتفاق افتاده   من بهنام ٣٠سالمه اصالتا از خرم آباد ده ساله اومدم تركیه و اینجا زندگی می كنم همسرم ٢۵سالشه و همشهری خودمه خودم از زیبایی فقط یه بینی خیلی بلند دارم كه گاهی وقتا تو سكس به جای كیرم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من کتی (کتایون) هستم ۴۷ سال سن دارم میخوام داستان سکسی که با مدیر ساختمان داشتم رو تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد، ما چندسال میشه که تو این ساختمون هستیم و همه رو میشناسیم، دختر و پسرم ازدواج کردن رفتن من موندم و شوهرم که صبح میره شب…

  • این داستان تقدیم به شما من کیرم کوچک بود دوستام مسخرم میکردن ی کیسه کش حمام گفت ی مدت کون بده منی بریزه توش ی مقداری هم بخور کیرت بزرگ میشه . گفتم روم نمیشه به کسی بگم منو بکنه گفت خودم میکنمت منهم قبول کردم هفته ای دوبار میرفتم منیش را خالی میکرد تو…

  • این داستان تقدیم به شما ا ی پسر خاله دارم که دو سالی از من بزرگتر بود و همیشه در مهمونی ها و مراسمات درو بر من بود و هرجا تنها بودیم ی دستمالی از من میکرد منم این جریان از زمانی که من دوازده ساله بودم شروع شد و هر بار ی دستی می…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من النازم و میخوام اولین تجربه لزم و تعریف کنم. من 21 سالمه قدم 177 و وزنم 75. من یه دوست صمیمی دارم اسمش زهراست. اونم تقریباهم قد خودمه. سینه های خوش فرم و کون قلنبش دل همه پسرار و برده. ماجرا بر میگرده به اسفند ماه. خانوادم رفته…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم و ١٩ سالمه مامانم زهره یه زن ۳۹ ساله با پوست نسبتا سبزه و اندام پر و گوشتی و قیافه ی معمولیه كه همیشه بخاطر كون بزرگ و و گودی كمر زیادش مورد توجه مردای غریبه و فامیل قرار میگرفت داستان برمیگرده به تابستون سال قبل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم علی ۱۸سالمه اهل تهران من عاشق ی دختری بودم ک اسمش نهال بود و خوشگل بود جوری ک قابل توصیف نبود لاغر ودکون و سینه جمع و جوری داشت نهال لباس لش میکرد و این منو دیوونه میکرد من اون رو برای حرف زدن درمورد کار بالپ…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم سمیراست و ۴۱ سالمه متاهلم و یک دختر ۱۷ ساله دارم این خاطره مربوط به تابستون پارساله… چند وقتی بود که به فکر لیزر مو‌های بدنم افتاده بودم اما از اینکه نتیجه میگیرم یا نه مردد بودم تا اینکه یک روز خونه دخترداییم بودم و باهاش مشورت کردم چون…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان. من یه ابجی دارم که ۲۳ سالشه و خیلی شیطون و خوش هیکل هست.واقعا هرچی از هیکلش بگم کم گفتم.ورزشکار و خوشتیپ.با باسن بزرگ و کمر باریک.خودم هم ۱۷۵قدمه و ورزشکا م.راستش از وقتی یادمه من به این ابجیم نظر داشتم و همیشه باهاش شوخی جنسی…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت دوستان اولین باره که میخوام داستانمو بگم… من احمدم وخانم زهرا ما حدود ۱۵ساله باهم ازدواج کردیم یه دخترویه پسر داریم وهمدیگه روهم درحد پرستش دوست داریم طبع من گرمه اما طبع خانمم سرده وزیاد اهل سکسو اینجور حرفا نبوده و نیست اما من عاشق تنوع درسکسم به…