این داستان تقدیم به شما داستان سکسی جدید سکس با خواهرزنم رو براتون میگم امیدوارم حال کنید سلام دوستان این داستان به تازگی اتفاق افتاده. من سعید ۳۳ سالمه حدود ۶ سال هستش که ازدواج کردم و خواهر زنی دارم به اسم پریسا. پریسا ۲۳ سالشه. واقعیت اوایل ازدواج اصلا به پریسا فکر نمیکردم و…
این داستان تقدیم به شما سلام این داستان درباره سکس خانمم (سمیرا)هست با زن پسرخالم(ناهید) خانم من یه هیکل توپ داره پایین تنه تپیل وسینه های ۷۵من همیشه دوس داشتم اونو وادار کنم که لز کنه به همین خاطر اکثر مواقع براش فیلمهای لزبین میزاشتم و کم کم دستگیرم شد هی اونم بدش نمیاد .من…
این داستان تقدیم به شما یه همکلاسی داشتم سال سوم راهنمایی بنا به دلایلی از تهران اومده بودن کرج خودش میگفت واسه کار باباش تقریبا یکسال کرج بودن چون بعدش دیگه تپ اون محل نبودن اسمش علی بود درسش واقعا خوب بود خیلی هم باهم رفیق شده بودیم از گشت و گذار تا تبادل فیلم…
این داستان تقدیم به شما سلام امير حسينم خوب اين ماجراي سكسي مربوط به سكس وحشيانه با مامانمه ماجرا از اين جا شروع ميشه كه من عاشق جوراب و جوراب شلواري و لباس سكسي و …هستم و وقتي يك خانوم جا افتاده اينارو ميپوشه عقل از سرم ميپره حالا من اينارو تن مامانم ميكردم و…
این داستان تقدیم به شما 4 سال پیش وضع مالی ما یه کم به هم ریخته بود به همین خاطر مامانم هم می خواست بره سر کار ولی بابام خیلی غیرتی بود و دوست نداشت تا این که به اصرار مامانم قبول کرد بعد از چند وقت و گشتن دنبال کار به وسیله ی یکی…
این داستان تقدیم به شما سلام بر همه.این اولین داستان سکسی منه که مینویسم و از همه میخوام که اینو تو نظرات اسمیتون لحاظ کنید…درضمن این داستان یه نوع سکس نیست و گی هم نیست ولی اولین لذت و ارتباط من با محبوب ترین دوستم یعنی پسرعمومه که به خاطرش کلی جق زدم(البته یکم از…
این داستان تقدیم به شما من نوزده سالمه ، قد بلند ، وزن نرمال ، قیافه معمولی . نه هیکل و قیافه شاخی دارم ، نه دیگه خیلی کیری فِیسم . هر چند شما که منو به کیرتونم نیست ، با من که نمیخواین جق بزنین . ساختمونی که ما توش زندگی میکنیم رو بابابزرگم…
این داستان تقدیم به شما من 14 یا 15 سالم بود، پدرم مغازه داشت و من همیشه مواقع بیكاری پیشش بودم. پدرم از این قیافه های حزب الهی داشت و با بچه های اون موقع سپاه و كمیته خیلی رفیق بود نمیدونم چطور شد كه برای یكی از این بچه های كمیته ای یه خونه…
این داستان تقدیم به شما سلام من اشکان هستم و پرستارم و تو یه مرکز خصوصی کار می کنم تو بخش تزریقات یه دخترم هست یه روز شجاعت حقیقت می کردیم اون در اومد و گفت حقیقت گفتم دوس داری شوهرت چ جوری باشه گفت توله سگ باشه من هنگ کردم . چند روز گذشت…
این داستان تقدیم به شما سلام مائده هستم 31سال سن دارم و 5ساله ازدواج کردم شوهرم احسان سرد مزاج با کیر حدودا14سانت و خودم بسیار هات.سال اول شوهرم داغ بود ولی کم کم سرد شد و همین موضوع باعث شد من کمی عصبی و افسرده بشم راستش من اوایل نمازم ترک نمیشد ولی کم کم…
این داستان تقدیم به شما سلام .من حسام هستم 18 سالمه قدم 174 پوستم سبزس و کیرم بزرگ و کلفته.داستانی که میگم مال وقتیه که شونزده سالم بود.همونطور که خودتون میدونین نوجوونا نیاز جنسی و نیاز عاطفی دارن که این نیاز توسط جنس مخالف ارضا میشه.اون زمان با هر بدبختی که بود مخ یه دخترو…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان داستانی رو که میخام براتون تعریف کنم مال یه ماه پیشه که با دختر داییم داشتم اسم من مهیاره و قدم۱۸۰ مو و ابرو مشکی و دختر داییم که اسمش سلوی است نگم براتون یه دختر سفید با ممه های کاملا برجسته و پاهای تپل و سفید که…