این داستان تقدیم به شما سلام همسایه ما یه سگ خیلی خوشگل داشت که اسم نژادش یادم نمیاد چون زیاد خونه هم میرفتیم هم با من هم مهربون بود یه موقع ها که همسایمون میرفت بیرون میسپردش به من یه روز که دوستم حالش خوب نبود رفتن بیمارستان مجبور شدن چند روزی سگشون بسپرن به…
این داستان تقدیم به شما سلام آرين هستم ۴٥سالمه ١٧٨ قد٨٥ وزن موضوع داستان بر مى گرده به بيست وپنج سال پيش موقعى كه من بيست سال داشتم پدرم يك اويكو داشت مسافركشى مى كرد شبها جلوى در خونه تو ماشين آهنگ مى زاشتم ماشين رو تميز مى كردم تو همسايگى ما يه خونه دو طبقه…
این داستان تقدیم به شما داستان سکسی منو خواهرم مینا قسمت سوم چند روز بعد تو یه فرصت مناسب که منو مینا تنها بودیم یه سکس توپ با هم داشتیم هفته بعد سر کار بودم که مینا زنگ زد و گفت که عمو و زن عمو دارن میرن شمال ولی منصوره گفته میمونم خونه درس…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان حمید هستم ۳۳ ساله از تهران. داستانی که براتون مینویسم مربوطه به خاطره اولین سکسم با جنس مخالف.ازین جهت میگم جنس مخالف که من از حوالی ۱۳ سالگی با پسرهای خوشگلی که با دوستام تور میکردیم سکس داشتم و همه جوره باهاشون حال میکردیم.البته تو هر سن به…
این داستان تقدیم به شما سلام…راستشو بخوایین اگه بخوام تعریف کنم خیلی زمان میبره پس میرم سر اصل مطلب من اسمم نازلی نوزده سالمه و هیکلم کمی تپله قدمم متوسط …پنج ساله که با پسر داییم دوستم و قصدمون ازدواجه ..از وقتی چشم باز کردم اونو دیدم …بگذریم من ی شوهرخاله دارم به اسم رضوان…
این داستان تقدیم به شما سلام.علی هستم و۲۲سالمه .یک پسر تقریبا مذهبی ولی بینهایت حشری .کلا اهل دختر بازی نبودم یعنی وقتشو نداشتم . پارسال بود که یه روز تعطیل داشتم توی فضای مجازی چرخ میزدم توی یک گروه کاملا مذهبی بحث میکردیم یکی از اعضا خیلی پخته حرف میزد کنج کاو شدم ببینم کیه…
این داستان تقدیم به شما داشتم فیلم نگاه می کردم یه فیلم کمدی که مهران مدیری بازیگر و کارگردانش بود البته کمدی که چه عرض کنم این گاو کارش دلقک بازی و لوده گری ه ولی خوب به کس شعراشو و قیافه ی ورم کردش میخندم بگذریم اصلا متوجه نبودم که گوشیم کنار کاناپه روی…
این داستان تقدیم به شما قسمت قبل روزی که رو دست خوردم ظهر بعد از نهار عاطفه و ندا گفتن باید برن خونه ولی برای شب دوباره میان اونجا خیلی بهشون خوش گذشته بود مهدیه هم به من گفت داداش بیا بریم عاطفه و ندا را برسونیم و بعدش بریم یه سر تا خونه من…
این داستان تقدیم به شما یه روز که داشتم از دانشگاه برمیگشتم سوار مترو شدم. مترو خلوت بود بود نسبتا. یه پسره ی 23-24 ساله ای با اینکه یکی دوتا جا بود سرپا ایستاده بود و تکیه داده بود به در اونطرف واگن. چارشونه بود، یه ریزه شکم داشت، لباس و شلوار ورزشی تنش بود،…
این داستان تقدیم به شما سلام داستان قبلی که براتون تعریف کردم از اشناییم با یک مرد تو سینما بود . حال کردن با پیرمرد حشری تو سینما . بعد از تقریبا یک ماهی که از اتفاق توی سینما گذشت. من همش به اون اتفاق فکر میکردم . وبه یادش جق میزدم . تا به…
این داستان تقدیم به شما سلام من سامی هستم.داستاني كه ميخوام بگم مربوط به رابطه من با خواهرم سالینا ميشه. من ١٨ سالمه و خواهرم هم ١٨سالشه و من و اون دو قلو هستيم من خودم آنچنان قيافه اي ندارم ولي خواهرم هرچي از خوشگليش بگم كم گفتم سفيد قدش حدود ١/٧ كونش نسبت به…
این داستان تقدیم به شما سلام من علی هستم ۳۰ سالمه .میخوام خاطره سکس با دختر افغان رو بنویسم. یه روز که حوصلم سر رفته بود و خونه تنها بودم رفتم بیرون با ماشین دور بزنم یه دختر افغانی که بعد فهمیدم ۲۲ سالشه رو سوار کردم بعنوان مسافر . تو راه باهم صحبت کردیم…