این داستان تقدیم به شما سلام من اصلا گی نیستم ولی فقط جق میزنم و خب این منو خیلی اذیت میکنه یه رفیق دارم که یجورایی بچه #خوشگله … خودم چند بار تو فکر بودم بکنمش از چند تا از رفیقام شنیده بودم که چند بار ترتیبشو دادن و کونیه منم با خودم گفتم این…
این داستان تقدیم به شما ۳۸ سالمه و مشاور خانواده ام… دو سال پیش بدنبال منشی برای دفتر بودم یکی از دوستان خانمی رو معرفی و سفارش کرد که خیلی هواشو داشته باشم قرار گذاشتیم که بیاد برای مصاحبه وقتی دیدمش جا خوردم خیلی حوشگل و خوش هیکل بود. اصلا زیباییش کافی بود تا بلافاصله…
این داستان تقدیم به شما سلام من سعید هستم و این داستان بیان ماجرای هست که بین من و همسایمون اتفاق افتاد . خب بزارید یه چیزی را بگم راستش من چند سالی هست که تو سایتهای سکسی #ایرانی میچرخم و تو همین سایت #شهوتناک هم خیلی میام و سرمیزنم و داستانهای زیادی هم خوندم…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان شهوتناک.قبلا سه تا خاطره از دوتا خواهرام و دختر داداشم و براتون نوشتم.این اتفاق که میخوام تعریف کنم ده روز پیش با خواهر کوچیکم که تو خاطره ای که قبلا گفتم،همونی که ۹ سالش بود و رفته بود تو زیرزمین و دامنش و داده بود بالا و…
این داستان تقدیم به شما سلام. همسرم پرستو اندام خوب و درشتی داشت #سینه بزرگ #۸۰ کون بزرگ همسرم خیلی مذهبی بود چادر سرش میکرد اما تو سکس خیلی حشری میشد یه روز تو سکس گفتم بریم جلو اینه سکس کنیم تعجب کرد اما قبول کرد که بریم جلو اینه داشتم از کون با زنم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان. این اولین داستانی که تا حالا می نویسم این قضیه بر میگرده به چند وقت پیش.یه روز خواهرم بهم زنگ زد که برم خونشون چون اونا میخواستن برای دوهفته برن مسافرت منم برم کلید و بگیرم که مواظب خونشون باشم.توی مسیر که داشتم میرفتم دیدم صدمتر…
این داستان تقدیم به شما سلام، من مریم هستم، 18 سالمه، زن عموم اسمش لیلا هست، یه زن 39 سالس، هیکل درشت و گوشتی و ورزشکاری داره، قد 1.73، وزن 78کیلو، رونای فوق العاده قدرتمندی داره، سینه هاش خیلی رو فرمن، دو برابر سینه های مامانم هستن، بازوهاش هم زبانزده، تو کل فامیل کسی زورشو…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرمانم داستانی ک میخوام تعریف کردن دادن من ب 4 تا از رفیقامه ک خیلی الکی الکی کردن منو و هنوزم ادامه داره البته الان یه پولیم دستمو میگیره من بدن خیلی خوبی دارم همیشه جلو آینه خودمو انگشت میکنم و کلا هرجا ک باشه من انگشتم…
این داستان تقدیم به شما اسمم سحره ۳۴ سالمه دوتا برادر دارم یکی شون ازدواج کرده خانواده پولداری نیستیم واسی همین زود ازدوج کردم چند بار طلاق گرفتم اگه خواستین سکسشو براتون تعریف میکنم اول اخری میخوام بگم میرم سر اصل موضوع دفعه ۴ که عقد کردم بدترین اتفاقات برام بود با یک پسر ۲۴…
این داستان تقدیم به شما من در طول زندگیم به 14 نفر کون دادم. ولی دوست داشتم خیلیای دیگه منو بکنن که نشد. #حسرت کیر خیلیا به دلم موند #بهترینش این بود که 11 ساله بودم و بچه محلمون که یه سال ازم بزرگتر بود کنار خیابون وایساده بوداسمش میثم بود و من با دوچرخه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سارا هست و ۳۰ سالمه و گفتم ماجرایی که برام پیش اومده را به #اشتراک بزارم . خب چند سال پیش که ازدواج کردم احساس میکردم خوشبخترین زن دنیا منم چون با پسری ازدواج کرده بودم که هردومون عاشق هم بودیم . خب اول زندگیمون #مستاجر بودیم…
این داستان تقدیم به شما بوی الکل رو دوس نداشتم.از دهن داییم همیشه بو گند الکل میومد. دانشگاه که قبول شدم منو منصرف کرد از درس خوندن..افتادم تو فاز مستقل شدن.کار رو با پارتی همین دایی الکلی راحت پیدا کردم.خوره ی #کامپیوتر بودم.همه چی تو محیط کارم خوب بود الا این گیرای بنی اسرائیلی یکی…