این داستان تقدیم به شما دوره ی راهنمایی در یکی از مدارس تهران قاری قرآن بودم. برای مسابقاتی که برگزار شده بود در مدرسه شرکت کردیم ولی با سفارش مدیر مدرسه یکی از بستگانشون به نام نقی، به عنوان نماینده مدرسه به مسابقات منطقه ای رفت. نقی پسر خشگلی بود. من و نقی با…
این داستان تقدیم به شما سلام. من ۲۶ سالمه اهل شمال شرق ایران نمیگم کجا تابلو نشه … *** خاطره کون دادنم برمیگرده به ۲۲ سالگیم که خانوادم تو یه شهری دیگه بودن و من تو یه شهری دیگه وتنها خونه داشتم ولی یه جای پرت و ناجور بود. از بعد از ظهر پنجشنبه تا…
این داستان تقدیم به شما يكي دو ماهي ميشد كه باهم چت ميكرديم. اولش با مهران تو نت آشنا شدم و بعد از مدتي كه ازم مطمئن شد كم كم پاي زنشو وسط كشيد. رويا زن خوشگل ٢٧ ساله اي بود با قد ١٧٠ و وزن ٧٠. مهران بهم گفته بود كه همه كاره زنشه…
این داستان تقدیم به شما ﺍﻻ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﮎ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﻗﺎﺭﯼ ﭼﺮﺍ ﺑﺮﮐﻮﻥ ﻃﻔﻼﻥ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ؟ ﺑﺮﻭ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﮎ ﻣﻠﻌﻮﻥ ﻭ ﻣﻮﺫﯼ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﮐﻤﯿﻦِ ﺭﺍﻩ ﮔﻮﺯﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺖ ﺑﺎ ﺩﯾﻦ ﻭ ﺍﯾﻤﻮﻥ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻥ *** ﯾﮑﯽ ﺣﺞ ﻣﯿﺮﻭﺩ ﺗﺎ ﺣﺞ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﭘﻠﯿﺴﯽ ﮐﻮﻥ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻟﺞ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﯾﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﻫﻢ ﮐﻪ…
این داستان تقدیم به شما اسم من مگان هست.و همانطور که ازروی اسمم حدس میزنید , اسکاتلندی هستم. قدم 5.5 فییت ,بلوند و سایز 36:32:34 هستم و معمولا مردها بهم میگن که خوشکلم.اگرچه اسکاتلندی هستم ولی خانواده ام زمانی که من 5 سالم بود به لندن غربی نقل مکان کردند, به همین خاطر لهجه انگلیسی…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان این خاطره مال چن سال پیشه… *** اون زمان من نوجون بودم و شونزده هفده سالم بود فقط با هم سن خودم کونکونک بازی کدده بودم و در حد لاپایی و هنوز بدنم پر مو نشده بود و یه ذره سیبیل و ریش کم پشت که اونم با…
این داستان تقدیم به شما …پسر شنیدی میگن این سامانه کونی شده؟؟آخرشم خوشکلیش کار دستش داد… این جمله رو نا خواسته از بچه ها شنیدم که گوشه ی حیاط مدرسه نشسته بودن و حواسشون به من نبود… از پشت یه مشت زدم تو سرش…کیرم تو اول تا آخرت تو گوه میخوری که این حرفو میزنی…کسکش…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان گرامی من حسام هستم تازه وارد ۱۹سالگی شدم.داستانی ک براتون مینویسم مربوط ب پارساله من تو اون زمان کونی نبودم و سکس هم نداشتم فقط با جق خودمو خالی میکردم.حالا از ظاهرم بگم ک تپلم و گوشتی و برخلاف خیلی از افراد چاق ک فقط شکم بزرگی…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسمم شایانه و موضوع داستان که واقعی هستش و کس شعر نیست مال چن سال پیشه… *** الان بیست و شش سالمه ولی حدود ده سال پیش که شونزده سالم بود و انصافا خود کونی بودم یه کون گرد و قلمبه و بی مو داشتم که از ده…
این داستان تقدیم به شما با سلام من میلاد هستم ۲۱ سالمه قدم ۱۷۸ وزنم ۶۵ علی ۲۱ سالشه و ۱۸. قدشه وزنشم ۷۰ کیلوا جفتمون لاغریم همون ک خودم دوس دارم خوشکل نیسم زیاد.ولی زشتم نیسم قیافم معمولیه من از بچکی با دوستام زیاد سکس داشتمو همیشه دوطرفه بود حتی با علی.حالا بریم…
این داستان تقدیم به شما سلام.داستانی که میخام تعریف کنم مر بوط به سال 94 هست.من بچه بلوچم وتو شهر مرزی سراوان زندگی می کنم .متولد 1372مجرد … *** تو شهر ما (سراوان) شغل بیشتر از مردم قاچاقه تقریبا 50%منم سال 93 بود که با هزار جور این در و اون در زد ن و…
این داستان تقدیم به شما جان میتونست به محض وارد شدن بوشو حس کنه.عطر (Jimmy Choo ) بود و عطر مورد علاقه زنش.خیلی مطبوع و خوشایند بود.کیت از اشپزخونه دراومد و به کمکش کرد تا کتش رو دربیاره.قبل اینکه کتو از دستش بگیره و اویزون کنه اونو بوسید.کیت نه تنها بوی خوبی میداد بلکه خیلی…