این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم امینه ملقب به امین کون گشاد. کون بزرگی دارم و بدنم سبزست . ۱۹ سالمه و این داستانی رو که میخوام بگم مال ۵ سال پیشه . یعنی وقتی که ۱۴ سالم بود و کلاس هشتم بودم . یه همکلاسی داشتم به اسم امیرعباس . خیلی تو…
این داستان تقدیم به شما من عمیدم بیغیرتم رو زن مامان آبجیم عاشق فحش ناموسم من دیگه اخر اخر بیغیرت شده بودم اوایل تو سایتای سکسی همین که به زنم فکر میکردم خود به خود ابم میومد ولی یواش یواش دیگه اثری نداشت تا جایی که عکسای زنمو اول بدون فیس بعد هم با فیس…
این داستان تقدیم به شما من از همون #بچگی و همون اول از پسرا بیشتر خوشم میومد و همه رفیقام پسر بودن،البته نه درک و فهم از پسرا و یا هر چیز دیگه ای نداشتم و هیچی نمدونستم،یکم گذشت تا رفتم مدرسه،ابتداییو بی خطر و بدون هیچ مشکلی گذروندم،ولی تو راهنمایی کم کم چشم و…
این داستان تقدیم به شما سلام این این داستان مال سال ۸۷ هست اون موقع من ۲۲ بودم و دانشجو من اون موقع چون دانشگاهم #رودهن بود خانواده پول داده بودن یه پراید بخرم و دنبال ماشین بودم که همه بچه محل میدونستن من ۵ت پول دارم. اون زمان این #گلدکویست مد شده بود و…
این داستان تقدیم به شما سلام تو اين زمانه خيلي سكس #كاكولد يا همون بيغيرتي فرا گير شده منم ميخوام از سكس با يه زن شوهر دار جلوي شوهرش بگم اما زني كه خاله من هم بود. من يه خاله دارم به اسم زهرا ٤٦ سالشه كه بهش اصلا نميخوره ٨٥ هم هست و ميلف…
این داستان تقدیم به شما سلام #دوستان حشری اسمم محسنه و می خوام یه داستان که چند وقت پیش برای من اتفاق افتاده بود تعریف کنم. من قدم خیلی کوتاهه ولی کونم خیلی خوشگلو بی موهه و همیشه دوست داشتم #دنبال پسرای کیر بزرگ باشم تا دخترای کون گنده، ولی با دخترایی که شبیه گربن…
این داستان تقدیم به شما ازدواج که کردیم #الهه ۱۸ سالش بود یه دختر زیبا و لاغر و شیطون از همون دوران نامزدی فهمیدم سر و گوشش میجنبه شبا دوستش میومد خونشون و باهم میخوابیدن میدونستم که یه خبرایی هستش و دارن لز میکنن منم خوشم میومد که انقدر داغه اون موقع چون نانزد بودیم…
این داستان تقدیم به شما سلام به شما دوستان شهوتناک من آرشم ۲۵سالمه مجردم دانشجوی مهندسی برق میخوام یه داستان براتون تعریف کنم از زن همسایه که باهاش وارد رابطه شدم اول یه توضیح کوتاه بدم ما تو #مجتمع ساکنیم که چندین ساله ساخته شده و همسایه ها همه صاحب خونه و قدیمی هستن تو…
این داستان تقدیم به شما کس و کون زن داداش چیز دیگس عشق عشق ممنوعه س کیف اش بی حده منم زن داداشی تو سن سال خودم دارم هر دو 25 سالمونه من مجردم تا حالا هیچ سکسی هم با هیچکس نداشته ام اونا یه بچه دارند حدود شیش ساله است دختره زن داداش را…
این داستان تقدیم به شما سلام من فریدم. یک مهندس عمران 42 ساله. امشب با #ژاله که یک داروساز 41 ساله زیباست ازدواج کردم. دو سال از اولین باری که ژاله رو تو مهمونی تولد دوستم دیده بودم میگذره. خیلی سریع باهم صمیمی شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. امروز مهمونی بزرگی بمناسبت شروع زندگی…
این داستان تقدیم به شما سلام #گوهردشت کرج زندگی می کردیم 24 سال پیش من تازه وارد دانشگاه شده بودم داداشم با نوشین ازدواج کرد من نوشین را تا آخرین روزهای قبل عقدش قسمت نشد ببینم ولی یه حسی می گفت که از نوشین خیلی خوشم میاد فقط چندتا عکس با داداش تو پارک جهانشهر…
این داستان تقدیم به شما سلام من بهمن هستم 17 سالمه این داستان بر میگرده به زمانی که بابام یه دونه دوست داشت که مرده یه زن خیلی جذابی داشت اون دوست بابام از زن قبلی اش جدا شده بود و با این زن ازدواج کرده بود اون ها یه #رستوران خیلی خوب تو شهر…