این داستان تقدیم به شما سلام اسم من حمید است تهران ۲۹ ساله موضوع مال ۱۰ سال پیشه که ما پایین خونمون یک مغازه کوچک داشتیم پدرم اینو کرایه داده بود به یکی به اسم حسن . حسن کافی نت داشت منم اون سال ۱۸/۱۹ساله بودم چون حسن از کامپیوتر سر در می اورد…
این داستان تقدیم به شما سلام خوبین الان که دارم این داستانو مینویسم جدود پنج سال از اصل ماجرا گذشته… یه پسر بچه دوازده سیزده ساله بودم که یک روز از غذا با دختر خاله بیست پنج سالم توی خونه مامان بزرگم تنها شدم سرم گرم گوشی بازی بود که یهو دیدیم دختر خالم…
این داستان تقدیم به شما درود به همه ی قربانیان اسلام ناب محمدی این دین کیری که مدل دسته سوم یهودیته و جز گاییدن عمر انسانها خاصیت دیگهای نداره . ریدم تو این دینها که کیر من رو با ختنه ناقص کردن. … من ( متاسفانه ) محمد هستم و به سن 25 سالگی وارد…
این داستان تقدیم به شما من شیلا هستم زن ۳۱ ساله وقتی ۲۴ سالم بود تو دانشگاه با امیر آشنا شدم عاشق هم شدیم و به اسم گروههای دانشجویی اینور و اونور میرفتیم ی بار ۴ تا دختر ۴ تا پسر رفتیم ویلای ۴خوابه یکی از بچه ها تو شمال شب اول امیر و حسابی…
این داستان تقدیم به شما آخ….. که چقد دوس داشتم یکی بکنه تو سوراخ کونم….از بچگی این میل و شهوتو داشتم و در طول سالیان همیشه این آرزو رو با خودم داشتم….همیشه و همه جا ولی هیچوقت جراتشو نداشتم.خیلی از شبهایی مثل عید که خونه تنها بودم شهوت دادن واقعا تمام وجودمو داغ میکرد.توی سن…
این داستان تقدیم به شما کیرم شق کرده و نگاهم میخ سه تا کس روبهروم بود. اولین جندهخونهای بود که میدیدم قوانینش اینطوریه و نمیشه سکس کرد. ساغر خانوم باز با اون صدای نازکش که حشریترم میکرد قوانینو گفت: آقا اردلان شما نمیتونی سکس داشته باشی اینجا و ارضا بشی، فقط میتونی واژنها رو چند…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم نیما و ۳۵ سالمه بعد ۷ سال زندگی با سمانه یه چت تو تلگرام خوندم ازش که پشمام فر خورد ، تو پیامهاش با خواهر من نوشته بود که از دست من خسته شده 🙁 نوشته بود اصلا بهش توجه نمیکنم و نه سکسی نه محبتی فقط اسممون…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من سینا هست 37 سالمه و متاهلم اسم خانمم سحر هست 34 سالشه و قد متوسطی داره (165) با پوستی سفید و سینه هاش 75 هست پائین تنه تو پری داره یعنی کسش تپله و کونش گرد و قلمبه و رونهای درشتی هم داره خودمم قدم 178 هست…
این داستان تقدیم به شما یه مربی کامپیوتر داریم تقریباً یکساله داره در موسسه من تدریس میکنه…خیلی سفید وخوشگل ولی با حجاب… روز اولی که اومد ازش مدارک خواستم تمام صفحات شناسنامه دیدم متاهل و شوهر داره منم خیلی پیگیرش نشدم… می گفت شوهرش سربازی رفته…ولی جالب بود با اینکه هم اینستا و هم تلگرامش…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی. من میلادم و قبلا هم داستان نوشتم. دوتا همکار دارم به اسم زهره و مریم که این داستان من با این دوتا هست. امیدوارم لذت ببرید. من 188 قدمه و اندام معمولی دارم با 82 کیلو وزن. یک روز توی شرکتمون با مریم خانم کار داشتم و…
این داستان تقدیم به شما سلام . من سارام .همون که ده سال پیش بزرگترین سوال زندگیم رو ازتون پرسیده بودم . ایا بابام اون شب خواب بود یا خودشو به خواب زده بود .اون اولین خاطره من بود که به صورت داستان نوشتم .خیلی دوست دارم نظراتتون رو درباره این خاطره هم برام بنویسید……
این داستان تقدیم به شما از دوران راهنمایی با سعید دوست بودم … همیشه و همه جا بیرون از مدرسه به بهونه های مختلف از قبیل درس و تفریح با هم و در کنار هم بودیم. فکر کنم دوم راهنمایی بودیم که فیلم سکس زهره امیرابراهیمی پخش شده بود … منو و سعید و دو…