برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما  با سلام.حامد هستم از بندر انزلی. نامزد من 20 سالشه با پاهای تپل و رون گوشتی و کون قلمبه سینهای 70…میخام چنتا از خاطرات مالیده شدنشو بگم….معمولا نامزدم هر لباسی بپوشه چون کونش گندست قشنگگگگ قلنبگیش از رو هر لباسی دیده میشه…تو خیابون همه چشمشون به کونشه…همشه تو جاهای شلوغ…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من غزله .من 26 سالمه و متاهل هستم.اسم خواهرم فاطمه هست و متاهل هست و 30 سالشه.فاطمه خواهرم کارمنده و کاری با من کرد که من هیچ وقت فکرش رو هم نمیکردم.یه روز فاطمه از سره کار اومد خونه من.اون روز شوهر من شیفت بود و شوهر فاطمه هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان من احمد هستم 44 ساله با قد 173 و اندام متوسط آدم زیاد جذابی نیستم ولی زشت هم نیستم سال 93 توی یک اداره بعنوان معاون مشغول به کار بودم و به اتفاق رئیس اداره یک منشی مشترک داشتیم که میز کارش در انتهای یک کوریدور بود…

  • این داستان تقدیم به شما درود به همه ی حشری‌های کس پرست. حسین هستم. من شغل آزاد دارم و با خانومم و یک پسر 7 ساله زندگی میکنم. از لحاظ مالی وضع خوبی دارم ( البته این رو بگم که الان 2 تا بچه دارم و این موضوع که میخوام براتون تعریف کنم مربوط به…

  • این داستان تقدیم به شما من و طاها همسايه بوديم از بچگى با هم بازى ميكرديم و تا سال اول دبيرستان با هم بوديم كه بعد انتخاب رشته كرديم و از هم جدا شديم اما هنوز همسايه بوديم و مثل گذشته ولى فقط مدرسه هامون عوض شد.اولين بار سال اول راهنمايى كير همو ديديم بعد…

  • این داستان تقدیم به شما ما تو یه اپارتمان شخصی ساز ۴ واحده زندگی میکنیم هر طبقه دو واحد واحد روبه روی ما چند روزی بود که خالی شده بود طبقه پایین هم یه واحدش پر بود که اونا هم یه زوج جوان بودن ولی بیشتر سال رو تو شهرستان میگذروندن.همکارم سعید که اونم مثل…

  • این داستان تقدیم به شما ۷ سالم بود که مدرسه میرفتم … من اولین فرزند خونه بین ۳ تا داداشامم واسه همین مادرم خیلی حواسش به من بود. مادرم واسه اینکه تو درسا پیشرفت کنم منو میبرد پیش همسایه بالاییمون پیش رعنا دختر ستاره خانوم تا تو درسا بهم کمک کنه…. اونجا بود که واسه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه. هما هستم. ۱۹ سالمه. قدم ۱۶۰ سانته اما عوضش باسن و سینه‌های خوبی‌ دارم بر عکس کمر باریکم و شیکمم که صاف صافه. یه دختر معمولی که عاشق تحقیر شدن هستم. همیشه از تحقیر شدن لذت می‌بردم و هنوزم میبرم.همیشه دوست داشتم برده بشم و اربابم تحقیرم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بچه ها من رضام 18 سال دارم تپلم ولی قیافم خوبه بدنمم لش نیست کلی سکس داشتم تاحالا این اخرا دیگه ازسکس خسته شده بودم داشتم دنبال یه رابطه مداوم و احساسی میگشتم … *** توی گروه داشتم چت میکردم که یه پسر به اسم ارش نوشت 20 سالمه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من خیلی وقته که میام اینجا و داستانهای اینجا رو میخونم و بیشتر داستانهایی که با خواهرزن هستش رو دوس دارم من چهارتا خواهرزن دارم سه تاشون از من بزرگن و یکیش کوچیکه آخ این کوچیکه دل منو از همون اول برده باخودم میگم ای کاش می رفتم خاستگاری…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه اعضا این سایت جالب.چند وقته عضو شدم و خوندن داستان اینجا جرات نوشتن یه اتفاق رو بهم داد… *** از خودم بگم اسمم زهرا است و متاهل هستم.۲۹ سالمه و یه پسر شیش ساله دارم.شوهرم ۳۲ سالشه و یه شرکت پیمانکاری عمران داره و پدر و برادرام…

  • این داستان تقدیم به شما سلام و درود خدمت همه . نازنین هستم و باز با یکی دیگه از داستان های من و شوهرم برگشتم… خب حقیقتش من به شوهرم گفتم که اؤمدم اینجا و داستانمون رو نوشتم و بماند که وقتی داستان رو خوند شب تا صبح همسایه هارو نذاشت بخوابن اینقدر که جیغمو…