برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام . من مسعودم .داستان قبلى من در مورد سكس سه نفرى من و زنم با رفيقم حميد بود . یه نفر انتقاد کرده بود  كه اصلا برام مهم نبود چون هركس آزاده هرجور دوست داره زندگى كنه ، من هم از اون دسته از مردهايى هستم كه غيرتمو نمى خوام قاطى…

  • این داستان تقدیم به شما یه روز پنجشنبه قرار بود سرویسکار واسه لباسشویی بیاد و خانواده هم بعدش میخواستن برن شهرستان اما سرویسکار تماس گرفت و کنسل کرد قرارش رو خانواده هم چند ساعت زودتر رفتن و بعد چند ساعت سرویسکار دوباره تماس گرفت و گفت یکی از مشتری ها نبوده و به جاش میتونه…

  • این داستان تقدیم به شما من  امیر ٢١ساله قد ١٧١وزن ۵٨کیلو خالم میترا سن ٢٩ قد١۶۵تقریبا وزن ۵۰تقریبا داستان برمیگرده به سال پیش… *** عید بود و خالم اومد خونمون من و خانواده اون سال جایی نرفتیم البته داداش بزرگم با دوستانش رفت شمال خلاصه خالم اومد خونمون و یکی دو روز اول گذشت من هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من ساناز و 24سالمه. داستان من برمیگرده به 2 سال پیش که تو یه فروشگاه مواد غذایی کار میکردم… *** کنار فروشگاه یه عطاری بود چند بار دیده بودم یه پیرمردی میره عطاری عسل میخره و بعدم میومد فروشگاه ما. چون فروشگاه خیلی بزرگ نبود اکثر وقتا تنها…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. این داستانی که میخوام بگم به چهار سال پیش بر میگرده… *** اسم من بهرامه. سی و چهار ساله از شیراز هیکلی قد 175 وز 76 و کون خوش تراش و گوشتی اینو بقیه میگن.من از پونزده سالگی این احساس عجیب درونم شکل گرفت.و خیلی منم انگشت میکردن و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام،اسم من امیر علیه،17سالمه از تهران اولین بارمه از تجربه های سکسام داستان مینویسم،اغلب سکسام با دختر و زنای خونه تیمی بوده ولی این سکسم ک بهترین سکس عمرم بود خیلی برام هیجانی تره.از هشت سالگی فوتبال بازی میکنم  بخاطره همین بدنم فرم داره و اهل خالی بندی نیستم ک…

  • این داستان تقدیم به شما گاهی بعضی خاطرات را نمیشه برای هیچ کس تعریف کرد ولی ممکنه با رفتن ما از این دنیا هم اتفاقی که در این کره خاکی رخ داده بخاک سپرده بشه لذا بنظر من هر خاطره ای که ارزش شنیدن و یا خواندن دارد باید جایی ياداشت کرد تا شاید روزی…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت همه دوستان عزیز خدمت عزیزان عارضم که من الان 36 سالمه و اسمم ساسان وخانمم ساره 32 سالشه از مشهد هستیم قبل از ازدواج هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشتم و خانمم هم همینطور چون شناخت کاملی ازخانواده های همدیگه داشتیم چون بااینکه از اقوام دور بودند ولی…

  • این داستان تقدیم به شما ساعت 6 عصر بود ،شیما پیام داد:سلام امیر، امشب شهرام با عمو میره تهران قراره دوشنبه باز عمل بشه. _من:چرا عمو چیزی بهم نگفت؟الان میام اونجا. _شیما:حتما نخواسته مثل همیشه تو زحمت بیوفتی، مغازه رو سپردم دست مهدی، رفتم خونه ی شهرام.شهرام پسر عمومه، از بچگی که به دنیا اومد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من مهیاست هیکلم خیلی سکسیه و امسال دانشگاهی داخل تهران قبول شدم.همیشه به خودم میگفتم دانشگاه که قبول شم حتما اگر موقعیتش پیش بیاد سکس میکنم چون به شدت هاتمو این گرم بودن پدرمو در اوورده.داخل نت با یه آقایی آشنا شدم که از سرد بودن خانومش ناراحت…

  • این داستان تقدیم به شما از بچگی یه وقت هایی دوست داشتم با کیر ور برم و به هر بهانه ای به کیر دوست هام دست میزدم تا این که 6 ماه پبش تو اینستا با یه پیچ گی برخوردم . فیل ام یاد هندوستان کرد و گفتم یه کم کرم بریزم ببینم چه خبره…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه اسم من ارش ۱۸ سالمه بچه کرج هستم قدم معمولیه حدود ۱۷۵ و وزنم حدود ۷۰ هیکلم به خاطر این که از بچگی ورزش میرفتم انصافا خوبه و قیافمم شاخ نیست ولی راضیم خدارو شکر میتونست خیلی بدتر باشه کیرمم ۱۴هست . بریم سر داستان اصلی .…