این داستان تقدیم به شما مدتی پیش یه سفر رفتم مالزی. با نرم افزار اسکات دنبال پیدا کردن یه دختر بودم که یهو دیدم یه نفر پروفایل من رو دید. رفتم تو پروفایلش و دیدم یه دختر 22 ساله عربستانی هست. عکسش هم با روبند بود. یعنی هیچی از صورتش معلوم نبود. … بهش پیام…
این داستان تقدیم به شما اسم زنم ناهيده . ٢٢سالشه وقتي ٢٠ سالش بود ازدواج كرديم منم اونموقع ٢٧ سال داشتم و اسمم نيماست. قدم ١٧٥ و وزنم ٧٠ كيلوئه زنم قدش ١٦٤ و وزنش ٥١ كيلو. هيكل رديف بدون گوشت اضافه و باشن خوش فرم و كلا خيلي هيكلش توپه. من خيلي حشريم داستاني…
این داستان تقدیم به شما بابکم. با “رها ” تو دانشگاه آشنا شدم و حسها و دغدغه های مشترک و فشار خانواده هامون مارو تبدیل به زوج کرد… *** رها زن بسیار سکسی و لوندیه و واقعا ذاتا رهاست فانتزی دیدن سکسشو چهار سال بعد از ازدواجمون بهش گفتم فقط خندید و گقت رو خودت…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم آرامه و ۱۹ سالمه هیکلم واقعن سکسی و عالیه و دوستم علی۲۱ سالشه و اهل ی شهر دیگه ما اکثرن تو تلگرام باهم میحرفیم ینی از هر دری حرف میزنیم… *** ی مدت ک از دوستیمون میگذشت ی روز علی زنگ زد ک امده شهر ما برا مسافرت…
این داستان تقدیم به شما سلام من کامرانم 33 سالمه و یکساله که با همسرم بیتا ازدواج کردم بیتا 28 سالشه ویه زن با قد 175 وزن85 کیلو حسابی توپر با کون برجسته و سینه های برجسته که هر لباسی میپوشه بزرگی پستوناش نظر همه رو جلب میکنه . از خودم براتون بگم مهندس کامپیوترم…
این داستان تقدیم به شما اين داستاني كه براتون مينوسيم دقيقا يك هفته پيش اتفاق افتاده . خوب اول از خودم بگم من یه زن متاهلم هیکلم خوبه و کون خوشگل و سینههای هشتادم دلم هر مردی رو میبره. ٣١ سالمه و يه پسر دارم … *** چند وقت پيش يكي از دوستاي دوران دانشگاه…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان اسم من آریانه در حال حاضر 25 سالمه. ازدواج کردم و یک پسر هفت ماهه هم دارم.داستان برمیگرده سه سال پیش فصل بهار. من اون زمان دوسال بود از خونه زده بودم بیرون و توی مغازه سی دی فروشی رفیقم کار میکردم و شبا همونجا میخوابیدم. یکسالی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی.خاطره ای که براتون می نویسم مربوط به دو سال پیشه.من خدمات فنی دارم.یعنی تعمیرکار لوازم گازسوز و لوله کشی و اینجور کارا… *** یه روز سر کار بودم دیدم موبایل زنگ خورد وقتی جواب دادم دیدم ی خانومه .بعد سلام و احوالپرسی گفت کارتتونو از ی آشنا…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امينه ٢١ سالمه ساكن كرج اون اتفاق مال ٦سال پيشه باور كردن و نكردنشم باشماست من كه حال خودمو كردم… *** هر سال با دايي و زن دايي و خاله و شوهر خالم ميريم شمال يادمه ما سال ٩١ با فاميلامون رفتيم شمال خونه ي اون يكي…
این داستان تقدیم به شما من ۱۷ سالمه بدنم سفید و تمیز و بدون مو قدم ۱۷۵ وزنم ۷۴ تقریبا لاغر هست عاشق سکس هستم ولی زیاد موفعیتش برام پیش نیومده این داستان که می خوام بگم مال هفته پیشه … *** ماجرا از این قرار بود که روز اول مدرسه در دوم دبیرستان با…
این داستان تقدیم به شما قصه های سکسی رو که می خوندم فکر می کردم اکثرش کس و شعره ولی چند روز پیش اتفاقی افتاد که نطرم تغییر کرد… *** من یه خواهر دارم که چند سالی میشه از شوهرش طلاق گرفته و پیش ما زندگی می کنه شغلشم مربی باشگاه بدنسازیه همه از هیکل…
این داستان تقدیم به شما ﺁﺏ ﮐﺴﻢ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺭﻭﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﻣﯿﺨﺎﺳﺘﻢ ﻻﻣﺼﺐ ﺍﻡ ﻧﻤﯿﮑﺮﺩ ﺗﻮ . ﻣﯿﺨﺎﺳﺖ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﮐﻨﻢ . ﺳﺮﻣﻮ ﮐﺞ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﮐﻪ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺮﻡ ﺳﺘﻮﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﯾﻪ ﮔﺎﺯ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺖ ﺟﻮﻭﻭﻥ ﻣﯿﺨﺎﯼ ﻧﻪ ؟ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﮑﻦ ﺩﯾﮕﻪ . ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻭﺩﻩ . ﻓﻘﻂ…