این داستان تقدیم به شما سلام ارش هستم 24 ساله قد 180 وزن 85 .داستان برمیگرده به حدود 2 ماه پیش .اوا بگم من دانشجویی مهندسی هستم وتقریبا همه کارهای فنی از دستم برمیاد از جمله جق زدن . یه روز که از کلاس بر میگشتم خونه گوشی زنگ خورد زن داداشم بود زن داداش…
این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسر خاله هام قسمت نهم بعد از کون دادنم رو تخت به کیر شوهر خالم، پسر داییم اومد تو، اومد روبروم، شلوارشو درآورد، پاهامو از هم باز کرد، مانتومو داد بالا رو شکمم. منو خوابوند، بین پاهام اومد روم، کیرشو به کوس و…
این داستان تقدیم به شما وقتی پانزده ساله بودم هر روز جق می زدم… یکی از همین روز ها در دستشویی داشتم جق می زدم که ناگهان صدایی آمد که می گفت ای جقول نمی ترسی از عذاب آخرت؟! فهمیدم صدای خداست گفتم ببخشید! عفو کنید! توبه می کنم! گفت خداوند توبه پذیر و مهربان…
این داستان تقدیم به شما سلام.اسم من محمده.بچه افسریه .میل زیادی به برقراری روابط جنسی با هم جنس خودم دارم.(یعنی گی هستم).اول از خودم بگم که بتونید کمی تصور کنید.قدم حدودا ۱۷۰ هست.وزنم حدود ۹۰ کیلو میشه ولی بیشتر وزنم تو کونم جمع شده و زیاد چاق نیستم.بدنمم سفیده .بگذریم بریم سر اصل داستان… راستش…
این داستان تقدیم به شما من محسن هستم 38 سالمه متاهلم و در یک مجتمع 15 واحدی تو کرج زندگی میکنیم . از این مجتمع بگم که متاسفانه روی اصول نیست و هرکی برای خودش میخاد رئیس بازی دربیاره مخصوصا در مورد جا پارک ماشینها که برای خودش یه مشکل بزرگی شده بین چند نفر…
این داستان تقدیم به شما سلام. این داستان سکس منو خالمه. من زیاد حشری نیستم ولی از زنهای 30 تا 40 ساله ی لاغر بینهایت خوشم میاد..در ضمن من قدم 180 و وزنم 77 کیلو..قیافمم اگه خیلی تعریف از خود نباشه خیلی خوبه… *** خب من چن سال پیش که 19 سالم بود خیلی ورزش میکردم…
این داستان تقدیم به شما من اسمم سعید و 28سالمه. قیافه خوبی دارم خدا روشکر من با یه زن اشناشدم ک دوسال ازم بزرگتر بود و وضع مالی خوبی نداشتن و طلاق گرفته بود بعد یک سال.چون از شهر دیگه بود باماشین رفتم دیدنش.خونه محقری با مادر پیر و چهار دختر.ک دوتاشون ازدواج کرده…
این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان نازنین. من سینا هستم ۲۸ سالمه . تا بحال داستان ننوشتم و الان هم قصد ندارم داستان بنویسم. مطلب زیر در مورد ارائه ی شاخص های فاعل مناسب برای پسرای همجنسگراست. در همین ابتدا برای اون دسته از بزرگوارانی که به کلمه گی و همجنسگرا حساسیت دارن…
این داستان تقدیم به شما سلام نیما هستم و الآن بیست سالمه داستانی که تعریف می کنم مال پنج سال پیشه که 15 سالم بود… *** من خیلی خوشگلم. و بدن تپل و گوشتی دارم. داستانی که می خوام براتون تعریف کنم مال اولین سکسم هست. یه دوست داشتم که پنج سال از خودم بزرگتر…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سروشه میخام داستان سکس با دختر عمومو بگم… *** من دوتا دختر عمو همسن خودم دارم یکی الهه و اونیکی الناز. چون تو فامیل پسر هم سن و سال ندارم از بچگی همبازیم بودن و تا قبل از رابطه جدی مون رابطه معمولی داشتیم. از روی اس بازی…
این داستان تقدیم به شما وحید دوست دوران دانشگاهم بود، یه پسر برنزه و خوش مشرب. دوستی ما از همون ابتدا شکل دیگه ای داشت و خیلی زود با هم صمیمی شدیم. وحید همیشه عادت داشت تو خونه شرت تنش باشه. خیلی برام سخت بود که تمرکزم و حفظ کنم. اخه برجستگی کیرش نگاهم و…
این داستان تقدیم به شما آخ تندتر بزن تندتر دلم میخواد توی دلم احساسش کنم ، آخ چقدر کلفته این کیر لامصبت داره منو جر میده خیلی حال میکنم تا آخر ببرش تو بزار حسابی حسش کنم آخ جوووون خیلی حال میکنم بزن ، بزن …. **** لامصب من دارم تا ته میکنم تو…