این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم 21 سالمه. این داستان که دارم تعریف میکنم مال 1 سال پیشه… *** یه همسایه داشتیم که تازه دو ماه بود تو محل اومده بودن. از بویی که از خونشون میومد معلوم بود باباش تریاکیه.یه دختر 18 ساله داشتن اسمش الهام بود با پدرش تنها زندگی…
این داستان تقدیم به شما یکسالی بود از شوهرم جدا شده بودم در عین حال که پدر و مادرم هوامو داشتن خیلی هم کنترلم میکردن تصمیم گرفتم با مسیح پسر ۳سالم جدا زندگی کنم با مهریه ای که گرفته بودم پشتوانه مالی خوبی داشتم گشتم دنبال یه خونه تا بلاخره پیدا کردم خونه یه طلافروش…
این داستان تقدیم به شما تو اینه اسانسور یه دور دیگه تیپمو چک کردم 20 عالی با باز شدن در اسانسور رو پاشنه پام چرخیدم و تق تق کنان بسمت اتاقش رفتم.منشی داشت وسیله هاشو جمع میکرد که با صدای کفش من نگاهی بم انداخت و با لبخند مسخره ای سلام کرد لبخند زدم و…
این داستان تقدیم به شما سلام من نيوشا هستم ١٩ سالمه تاحالا سكس نداشتم ولي معاشقه و سكس چت چرا… *** خاطره هايي كه ميخوام براتون تعريف كنم مربوط به هر دوباري هست كه معاشقه داشتم، بار اولي كه با يه پسر قرار گذاشتم دوم دبيرستان بودم نزديكاي عيد بود، اون منو برد توي يه…
این داستان تقدیم به شما سلام. منم با مادر زنم رابطه داشتم شاید باورتون نشه زنم خیلی زیبا بود ولی یه اخلاق گندی که داشت باهم دعوامون میشد باهام به هیچ وجه سکس نمیکرد منم دوست نداشتم زوری باهاش سکس کنم مادر زنم خیلی خونه ما میامد تنها یه دفعه من از سرکار اومدم…
این داستان تقدیم به شما من سعید هستم 43 سالمه . متاهلم و بچه و زندگی عادی دارم. ما تو یه ساختمونی زندگی میکنیم که تو هر پاگرد دوتا واحد روبروی هم قرار داره خب ما هم بعضی وقتا میشه که دعوامون میشه حالا به هردلیلی یکی از شبها که با خانمم کلی بحث و…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم علیرضاست۲۵سالمه. حالابماند اهل کجام…من یه زندایی دارم انصافا سکسیه. ۳۵سالشه و دوتادخترداره یکیشون کوچیکه اون یکی ۳یا۴سال ازمن کوچیکتره اونم دافیه واسه خودش…این قضیه مال ۷سال پیشه یعنی تو ۱۸سالگیم. بریم سراصل مطلب.اولا بگم که من از۱۴سالگی تو کف زنداییم و دخترش بودم.اسمشو نگفتم.اسم دخترداییم پریاست.(چه اسم…
این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت دوستان این داستان سال 90 اتفاق افتاده… *** جفت انگشتهای هردو پام کلا 6 انگشت از هرکدوم 3 انگشت بعلت قرارگرفتن زیر جک لیفتراک شکستن وپاهام دوماه توگچ بودن از اونجایی هم که زن من حشری وشهوتی هست براش سخت بود بدون کیر بودن دوهفته ای ازشکستن پاهام…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی من مرتضی هستم یه پسر معمولی و کمی خوش تیپ این خاطره ای که میخوام بگم اولین و اخرین سکس منه و تقریبا برای یک سال و نیم پیش هستش … *** حدود دو و نیم سال پیش من توی کافینت کار میکردم یه روز بعد از…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من مینا هستم 32 ساله همسرم علی 35 سالشه، ما یه پسر 4ساله هم داریم، من و شوهرم یه ازدواج عاشقانه داشتیم،زندگیمونم خوب بود،من عاشق سکس هستم شوهرمم همینطور،سکس های خوبی هم با هم داشتیم و داریم همیشه،شوهرم یه دوست و همکار صمیمی داره به اسم کامران،کامی هم…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم توحیده، این داستان برای زمانیه که ساکن یکی از روستاهای تبریز بودم… از بچگی تو همسایه هامون پسر خیلی کم بود و دختر زیاد بود، چند تا دختر همسن من بودن و چند تاشون هم دو سه سال کوچکتر از من. در این بین یکی بود که یه…
این داستان تقدیم به شما سلام وقت بخیر اسمم حسینه 35 سالمه 6 ساله ازدواج کردم .هیکلم بد نیس ولی تعریفی نداره . حالا از زنم بگم پوست سفید و گوشتی ناز. چشم و ابرو مشکی کون بزرگ و کص خوشکل و سفید و اندام عالی و خدایی از من سرتره. بگذریم … داستانی که…